بگذار سر به سینه ی من تا بشنوی
يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۲ ب.ظ
بگذار سر به سینه ی من تا بشنوی
اشتیاق دلی درد مندرا
شاید که بیش از این نپسندی
بکار عشق
آزار این رمیده ی سردرکمند را
بگذارسر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری ست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آن چنان اگر بینمت بکام
خواهم که جاودانه بنالم بدامنت
شاید که جاودانه بمانی کنارمن
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
فریدون مشیری
۹۶/۱۰/۱۷